کلمه جو
صفحه اصلی

حضان

لغت نامه دهخدا

حضان. [ ح ُض ْ ضا ] ( ع اِ ) ج ِ حاضن.

حضان. [ ح ِ ] ( ع مص ) حضن. حضانت. حضون. || درازتر گردیدن یکی از دو سر پستان گوسپند یا اشتر یا زن از دیگری. ( از منتهی الارب ). بزرگ بودن یک پستان از پستان دیگر. بزرگ بودن یک پستان. || کلان تر بودن یکی از بیضه مرد از دیگری. ( آنندراج ).

حضان . [ ح ِ ] (ع مص ) حضن . حضانت . حضون . || درازتر گردیدن یکی از دو سر پستان گوسپند یا اشتر یا زن از دیگری . (از منتهی الارب ). بزرگ بودن یک پستان از پستان دیگر. بزرگ بودن یک پستان . || کلان تر بودن یکی از بیضه ٔ مرد از دیگری . (آنندراج ).


حضان . [ ح ُض ْ ضا ] (ع اِ) ج ِ حاضن .



کلمات دیگر: