کلمه جو
صفحه اصلی

حصیده

لغت نامه دهخدا

( حصیدة ) حصیدة. [ ح َ دَ ] ( ع ص ، اِ ) تأنیث حصید. کشت دروده. درویده. بدروده. بدرویده. || زیرنای کشت نزدیک زمین که داس بدان رسیدن نتواند. ( منتهی الارب ). بن شوی غله که در زمین ماند. ( مهذب الاسماء ). || کشت زار.

حصیدة. [ ح َ دَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث حصید. کشت دروده . درویده . بدروده . بدرویده . || زیرنای کشت نزدیک زمین که داس بدان رسیدن نتواند. (منتهی الارب ). بن شوی غله که در زمین ماند. (مهذب الاسماء). || کشت زار.



کلمات دیگر: