منسوب به حطمه بطنی از حلام
حطمی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
حطمی. [ ح ُ طَ ] ( ص نسبی ) منسوب به حطمة ابن ودیعةبن لکینربن اقصی. پدر بطنی از عبدالقیس. و آنان زره گران بودند و حطمیات ، دروع منتسب بدین بطن است. ( الانساب ).
حطمی. [ ح َ طَ ] ( ص نسبی ) منسوب به حطمة. بطنی از حلام. ( الانساب ).
حطمی. [ ح َ طَ ] ( ص نسبی ) منسوب به حطمة. بطنی از حلام. ( الانساب ).
حطمی . [ ح َ طَ ] (ص نسبی ) منسوب به حطمة. بطنی از حلام . (الانساب ).
حطمی . [ ح ُ طَ ] (ص نسبی ) منسوب به حطمة ابن ودیعةبن لکینربن اقصی . پدر بطنی از عبدالقیس . و آنان زره گران بودند و حطمیات ، دروع منتسب بدین بطن است . (الانساب ).
کلمات دیگر: