ترنیه . [ ت ِ ی ِ ] (اِخ ) بلوکی در ولایت لان فرانسه که بر کنار کانال سن کانتن واقع است و دارای کارخانه ٔ قند و 5900 تن سکنه است .
ترنیه
لغت نامه دهخدا
( ترنیة ) ترنیة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) سرود کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) سرود. ناله. شادمانی ( ناظم الاطباء ). || ناله کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || شادمان کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || بر پیوسته نگریستن داشتن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). شگفت آوردن کسی را حسن کسی و پیوسته نگریستن داشتن او را. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
ترنیه. [ ت ِ ی ِ ] ( اِخ ) بلوکی در ولایت لان فرانسه که بر کنار کانال سن کانتن واقع است و دارای کارخانه قند و 5900 تن سکنه است.
ترنیه. [ ت ِ ی ِ ] ( اِخ ) بلوکی در ولایت لان فرانسه که بر کنار کانال سن کانتن واقع است و دارای کارخانه قند و 5900 تن سکنه است.
ترنیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) سرود کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || (اِ) سرود. ناله . شادمانی (ناظم الاطباء). || ناله کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || شادمان کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || بر پیوسته نگریستن داشتن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شگفت آوردن کسی را حسن کسی و پیوسته نگریستن داشتن او را. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کلمات دیگر: