حصیلة. [ ح َ ل َ ] (ع اِ) تمییز ماحصل و بقیة. (منتهی الارب ). ج ، حصائل . (آنندراج ).
حصیله
لغت نامه دهخدا
حصیلة. [ ح ُ ص َ ل َ ] (اِخ ) نام چاهی قبیله ٔ طی را. و این قبیله یکی از عمال جائر امویان را در چاه افکندند.
( حصیلة ) حصیلة. [ ح َ ل َ ] ( ع اِ ) تمییز ماحصل و بقیة. ( منتهی الارب ). ج ، حصائل. ( آنندراج ).
حصیلة. [ ح ُ ص َ ل َ ] ( اِخ ) نام چاهی قبیله طی را. و این قبیله یکی از عمال جائر امویان را در چاه افکندند.
حصیلة. [ ح ُ ص َ ل َ ] ( اِخ ) نام چاهی قبیله طی را. و این قبیله یکی از عمال جائر امویان را در چاه افکندند.
کلمات دیگر: