( صفت ) غمناک مضطرب : همی بود پیچان دل از گفتگوی مگر تیره گرددش ازین آب روی . ( فردوسی )
پیچان دل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پیچان دل.[ دِ ] ( ص مرکب ) غمناک. بی آرام. مضطرب :
همی بود پیچان دل از گفتگوی
مگر تیره گرددْش ازین آب روی.
همی بود پیچان دل از گفتگوی
مگر تیره گرددْش ازین آب روی.
فردوسی.
کلمات دیگر: