برانگیختن کسی را بر جنگ کسی
حضیضی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
حضیضی. [ ح ِض ْ ضی ضا ] ( ع مص ) برانگیختن کسی را بر جنگ کسی. یاحُض بدان معنی است و حضیضی اسم است از آن. ( منتهی الارب ).
حضیضی. [ ح ُض ْ ضی ] ( ع مص ) برانگیختن کسی را بر جنگ کسی. حُض. ( متن اللغة ). رجوع به ماده قبل شود.
حضیضی. [ ح ُض ْ ضی ] ( ع مص ) برانگیختن کسی را بر جنگ کسی. حُض. ( متن اللغة ). رجوع به ماده قبل شود.
حضیضی . [ ح ِض ْ ضی ضا ] (ع مص ) برانگیختن کسی را بر جنگ کسی . یاحُض بدان معنی است و حضیضی اسم است از آن . (منتهی الارب ).
حضیضی . [ ح ُض ْ ضی ] (ع مص ) برانگیختن کسی را بر جنگ کسی . حُض . (متن اللغة). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
کلمات دیگر: