ترناوذی . [ ت ُ وَ ] (ص نسبی ) منسوب است به ترناوه که قریه ای است از قراء بخارا. (از سمعانی ).
ترناوذی
لغت نامه دهخدا
ترناوذی. [ ت ُ وَ ] ( ص نسبی ) منسوب است به ترناوه که قریه ای است از قراء بخارا. ( از سمعانی ).
ترناوذی. [ ت ُ وَ ] ( اِخ ) احمدبن عیسی المؤدب مکنی به ابوحامد. از ابی اللیث نصربن الحسین و محمدبن المهلب و یحیی بن جعفر روایت دارد و ابومحمد عبداﷲبن عامربن اسدالمستملی از او روایت کرده است. ( از معجم البلدان ).
ترناوذی. [ ت ُ وَ ] ( اِخ ) احمدبن عیسی المؤدب مکنی به ابوحامد. از ابی اللیث نصربن الحسین و محمدبن المهلب و یحیی بن جعفر روایت دارد و ابومحمد عبداﷲبن عامربن اسدالمستملی از او روایت کرده است. ( از معجم البلدان ).
ترناوذی . [ ت ُ وَ ] (اِخ ) احمدبن عیسی المؤدب مکنی به ابوحامد. از ابی اللیث نصربن الحسین و محمدبن المهلب و یحیی بن جعفر روایت دارد و ابومحمد عبداﷲبن عامربن اسدالمستملی از او روایت کرده است . (از معجم البلدان ).
کلمات دیگر: