کلمه جو
صفحه اصلی

پیچان گردیدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پیچان شدن

لغت نامه دهخدا

پیچان گردیدن. [گ َ دی دَ ] ( مص مرکب ) پیچان شدن. خمان گشتن. گردان گشتن. تابیده شدن : تقرد؛ پیچان گردیدن موی. ( منتهی الارب ). || مضطرب و بی آرام و پرتشویش شدن.


کلمات دیگر: