کلمه جو
صفحه اصلی

گوابین

لغت نامه دهخدا

گوابین. [گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان رودحله بخش گناوه شهرستان بوشهر که در 51000 گزی جنوب خاور گناوه ، کناررود حله واقع شده است. هوای آن گرم مرطوب مالاریایی و سکنه آن 242 تن است. آب آن از رودخانه حله تأمین می شود. محصول آن غلات ، سبزیجات و شغل اهالی زراعت وراه آن فرعی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۲۹°۱۶′۳۲″ شمالی ۵۰°۴۵′۴۷″ شرقی / ۲۹٫۲۷۵۵۶°شمالی ۵۰٫۷۶۳۰۶°شرقی / 29.27556; 50.76306
درگاه ملی آمار
روستای گوابین بانک اطلاعاتی دهیاری های ایران
گوابین، روستایی است از توابع بخش ریگ شهرستان گناوه استان بوشهر ایران.
این روستا در دهستان رودحله قرار دارد و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ آمار رسمی جمعیت آن ۳۴۴نفر (۷۰خانوار) می باشد. نوعی گیاه در این منطقه می روید که به آن «منگک» می گویند که شور مزه است و بعنوان سبزی مصرف می شود که نام دیگر آن کاکل شوره است.

پیشنهاد کاربران

گوابین ازدوواژه یادوبخش تشکیل شده است. بخش اول گواه وبخش دوم بین است. گواه به معنی شاهدیاشهادت دادن است. بین به معنی میان است. درواقعه واژه گوابین به معنی شهادت دادن میان دونفر یاچندنفراست. که آن شهادت به درستی داده یا گفته نمی شودوحقیقت پنهان میگرددو واقعیت به عرض نمی رسد. وشهادت به ناحق داده میشودشهادتی دروغ است. این اتفاق بیشتراوقات بوقوع می پیوندد. چون که افرادازگفتن راست می ترسندپس مجبورندبه نفع طرف که مطمئن هستن پیروزآن بحث یاهر اتفاقی که افتاده رای بدهند. که هیچ وقت حق به حقدارنمی رسد. واقعیت امرهمین است ازساکنان روستای گوابین هستم.


کلمات دیگر: