قوزلو
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قوزلو. [ قُزْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش شاهین دژ شهرستان مراغه ، سکنه ٔ آن 1115 تن . آب آن از چشمه سارهاو محصول آن غلات ، بادام ، کرچک و حبوب . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
قوزلو. [ قُزْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل ، سکنه ٔ آن 322 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
قوزلو. [ قُزْ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش زرند شهرستان ساوه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
قوزلو. [ قُزْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان انکوت بخش گرمی شهرستان اردبیل ، سکنه ٔ آن 322 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
قوزلو. [ قُزْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، سکنه ٔ آن 116 تن . آب آن از چشمه سارها. محصول آن غلات ، نخود و زردآلو. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
قوزلو. [ قُزْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش گرمی مرکزی شهرستان مراغه ، سکنه ٔ آن 210 تن . آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات ، حبوب و کرچک . شغل اهالی زراعت ، گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است . راه مالرو دارد. این ده در دو محل بفاصله 3 هزارگزی بنام قوزلو بالا و قوزلو پائین مشهور است . سکنه ٔ قوزلو پائین 79 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
قوزلو. [ قُزْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خرقان غربی بخش آوج شهرستان قزوین ، سکنه ٔ آن 364 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، سیب زمینی و عسل . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا قالی و جاجیم بافی است . راه مالرو دارد و با مختصر اصلاحی ماشین میتوان برد. طایفه ٔ بغدادی در تابستان برای تعلیف احشام از ساوه به کوههای جنوب این ده می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
قوزلو. [ قُزْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کنجگاه بخش سنجید شهرستان هروآباد، سکنه ٔ آن 454 تن . آب آن ازچشمه . محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالی و جاجیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
قوزلو. [ قُزْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه ، سکنه ٔ آن 162 تن . آب آن از چشمه سارها. محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
قوزلو. [ قُزْ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از بخش زرند شهرستان ساوه. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
قوزلو. [ قُزْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش شاهین دژ شهرستان مراغه ، سکنه آن 1115 تن. آب آن از چشمه سارهاو محصول آن غلات ، بادام ، کرچک و حبوب. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قوزلو. [ قُزْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کنجگاه بخش سنجید شهرستان هروآباد، سکنه آن 454 تن. آب آن ازچشمه. محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالی و جاجیم بافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قوزلو. [ قُزْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل ، سکنه آن 322 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات ، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قوزلو. [ قُزْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان انکوت بخش گرمی شهرستان اردبیل ، سکنه آن 322 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قوزلو. [ قُزْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش گرمی مرکزی شهرستان مراغه ، سکنه آن 210 تن. آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات ، حبوب و کرچک. شغل اهالی زراعت ، گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. این ده در دو محل بفاصله 3 هزارگزی بنام قوزلو بالا و قوزلو پائین مشهور است. سکنه قوزلو پائین 79 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قوزلو.[ قُزْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گورگ بخش حومه شهرستان مهاباد، سکنه آن 200 تن. آب آن از رودخانه جمالدی و محصول آن غلات ، توتون و حبوب. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قوزلو. [ قُزْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کل تپه ٔ فیض اﷲبیگی شهرستان سقز، سکنه ٔ آن 460 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، لبنیات ، انگور و سایر میوه جات . شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد. این ده در دو محل بفاصله ٔ 6هزار گز واقع است . سکنه ٔ ده بالا 400 تن و نام جدید این دو ده گلزار است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
دانشنامه عمومی
قوزلو (آوج)
قوزلو (بستان آباد)
قوزلو (زنجان)
قوزلو (کرج)
قوزلو (کوثر)
قوزلو (مغان)
قوزلو (ملکان)
این روستا از سمت شمال به اراضی روستاهای ایزمارا و قنبرلو از سمت شرق به اراضی روستاهای تپه، شاوون و بی اره و از سمت جنوب به اراضی روستای اینی و از سمت غرب به اراضی روستای ایزمارا متصل است. ارتفاع متوســــــط آن از سطــــح دریاهــای آزاد حــدود ۱۰۰۰(هزار) متر است. فاصله آن هم با شهــر گرمی مغــــان حدود هفت کیلومتر و با اردبیل صد و ده کیلومتر می باشد.
از چندین سده گذشته، این محل به نام قوزلو و غوزلو شناخته می شده است. درباره علت نامگذاری آن به قوزلو یا غوزلو چند نظر وجود دارد؛ یکی اینکه عده ای از مورخان معتقدند که نام همه روستاهایی که فعلاً در آذربایجـــــان به نام قــــــوزلو شناخته می شوند از نام طایفه «اوغوز» که عربها «غُز» می گفتند، گرفته شده است. اوغوزها یا غوزها، جد ترکان امروزی منطقه آذربایجان به شمار می روند و بنا به نوشته آقای نیایش در صفحه۲۱ کتاب آذربایجان و هویت «سیل عظیمی از اوغوزها در قرن یازدهم میلادی وارد ایران شده و به ویژه در قسمت های شمال غربی کشورمان ساکن گشتند». بالطبع مغان هم به عنوان یکی از بهترین و خوش آب و هواترین منطقه شمال غرب کشور یعنی آذربایجان، محل سکونت این قوم بوده است و روستای قوزلوی فعلی هم که در یکی از بهترین نقاط مغان واقع شده، محل سکونت این قوم بوده و نام خود را از همان قوم گرفته است. نظر دیگر درباره وجه تسمیه قوزلو اینست که، عده ای معتقدند چون در ترکی آذربایجانی به درخت گردو «قوز» هم گفته می شود و در این روستا باغات گردوی فراوانی وجود دارد، پس نام آن به همین علت به قوزلو معروف شده است. اما با تأمل در این موضوع می بینیم که این نظریه به چند علت زیاد قابل استناد نیست چون؛ اولاً در بیشتر روستاهای ترک زبان کشورمان، باغات گردوی زیادی وجود دارد ولی هیچ وقت قوزلو نامیده نشده اند. پس اگر این نظر صحیح بود باید همه این روستاها امروزه به این نام نامیده می شدند. ثانیاً امروزه روستاهای زیاد وجود دارند که قوزلو نامیده می شوند در حالیکه هـــــیچ درخت گردویی در آن ها دیده نمی شوند. ثالثاً اگر به فرض اینکه وفور درختان گردو سبب نامیدن این روستا به قوزلو شده باشد پس این درختان گردو را چه کسانی کاشته اند و این محل را که به کاشتن درخت گردو در آن اقدام کرده اند چه می نامیده اند؟ به نظر نگارنده آنچــه درباره وجه تسمیه این روستا قابل قبول و صحیح است، این است که این روستا بعد از اسکان اوغوزها در آن به اوغوزلو، غوزلو و قوزلو معـروف شده و این طایفه اقدام به کاشت درختان گردو در آن نموده اند و همین درختان گردو، امروزه عده ای را در خصوص وجه تسمیــــه آن دچار اشتباه ساخته است. پس نام اصلـــــی و قدیمــــــی این روستا «غوزلو» می باشد، اما چون «مخرج «غ» در هجای اوّل واژگان ترکی نمی آید » نام این روستـــا به صورت قــوزلو (gozloo) درآمده است.
فهرست روستاهای شهرستان کوثر
فهرست روستاهای ایران
بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت این روستا ۴۵۸ نفر با ۱۱۱ خانوار بوده است.
پیشنهاد کاربران
قوزلو=قوز لو
قوز⬅جوز⬅گردو
لو⬅دارای⬅أهل جایی، أهل محلی
لو ( دارای ) مثل ⬅قوزلو. . دارای گردو ( منطقه ای که درخت گردو فراوان باشد )
لو ( اهل جایی ) مثل⬅زرج آبادلو یعنی اهل زر ج آباد. . . . .
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
نتیجه:. . روستای قوزلو= روستای دارای گردو یادرخت گردوی فراوان!!!🌳🌳🌳
پ. ن: در گذشته ها، به قوزلو، قوزلی هم گفته میشده که مترادف هم هستند!!
پیشنهاد: روستای قوزلو دارای استعداد بالقوه کشاورزی، دامداری، زنبور داری و باغداری بوده که جهت تبدیل آن به بالفعل و شکوفایی و رسیدن به تولیدکه در راستای پیشرفت اقتصادی و و اشتغالزایی و جلوگیری از مهاجرت اهالی روستا به شهرها نهایت همکاری و همسویی دست اندر کاران و مسؤلین دلسوز را طلب میکند که انشالله شاهد این مساعدت و همدلی خواهیم بود!
من الله توفیق. . . . . .
و همچنین فرزندان مستعد و علاقمند به تحصیل علم و فن و دانشروز که آینده سازان این مرز و بوم هستند در این مقوله نیز نیازمند عنایات و توجهات خاصه کارگزاران عزیز و رئوف هستند که با خواست خدا چنین خواهد بود. . . . . برای پیشرفت هم روستایی های خود آرزوی سلامتی و توفیق روز افزون دارم. . . . . . توفیق شما آرزوی قلبی ماست. . . یا حق. . دوستدار همه شما عزیزان . . . . . . . . . . اژدر رجبی قوزلو. . . . . . . . . 🌳🌹🌳