کلمه جو
صفحه اصلی

عنینه

لغت نامه دهخدا

( عنینة ) عنینة. [ ع ِن ْ نی ن َ ] ( ع ص )مؤنث عنین ، یعنی زن که او را مرد نباید و نزدیکی مردان را نخواهد. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به عنین شود.

عنینة. [ ع ِن ْ نی ن َ ] ( ع اِمص ) نامردی و عدم توانایی بر نزدیکی زنان. ( ازمنتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

عنینة. [ ع ِن ْ نی ن َ ] (ع ص )مؤنث عنین ، یعنی زن که او را مرد نباید و نزدیکی مردان را نخواهد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به عنین شود.


عنینة. [ ع ِن ْ نی ن َ ] (ع اِمص ) نامردی و عدم توانایی بر نزدیکی زنان . (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


پیشنهاد کاربران

به زنانی گفته میشود که از مرد ها خوششان نمی آید و به نزدیکی مردان نمی روند.


کلمات دیگر: