necromancy (اسم)غیبگوییprophecy (اسم)رسالت، پیش گویی، غیب گویی، نبوت، ابلاغdivination (اسم)فالگیری، پیش گویی، فال، تفال، غیب گویی، حدس درست، فال بینی
غیبگویی. [ غ َ / غ ِ ] ( حامص مرکب ) عمل شخص غیبگو. خبر دادن از نهان. گفتن غیب. پیشگویی. رجوع به غَیب و غیبگو شود.