مترادف عرشه : بالا، فراز، رو، سقف
برابر پارسی : فراز کشتی
رو، سقف
بالا، فراز
۱. بالا، فراز
۲. رو، سقف
عرشه . [ ع َ ش َ / ش ِ ] (از ع ، اِ) سطحی که مرتفعتر از اطراف خود باشد. (فرهنگ فارسی معین ).
- عرشه ٔ کشتی ؛ سطح بالای کشتی . (از فرهنگ فارسی معین ). مرتفعترین جزء از کشتی که مردم در آنجا بنشینند. (از ناظم الاطباء).
عرشة. [ ع ِ رَ ش َ ] (ع اِ) ج ِ عَرش . رجوع به عَرش شود. || ج ِ عُرش . رجوع به عُرش شود.