کلمه جو
صفحه اصلی

عبور کردنی

فارسی به عربی

عملی

مترادف و متضاد

passable (صفت)
قابل قبول، قابل عبور، گذرپذیر، عبور کردنی

practicable (صفت)
عملی، قابل اجرا، میسر، عبور کردنی، صورت پذیر


کلمات دیگر: