کلمه جو
صفحه اصلی

غم زدگی

فارسی به عربی

ماساة

مترادف و متضاد

affliction (اسم)
درد، مشقت، رنج، مصیبت، رنجوری، شکنجه، پریشانی، سیاه بختی، غم زدگی

worriment (اسم)
پریشانی، غم زدگی، ناراحتی، اضطراب، اشکال

لغت نامه دهخدا

غمزدگی. [ غ َ زَ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) غم و اندوه داشتن. رنج کشیدن و آزردگی. حالت شخص غمزده.

فرهنگ عمید

حالت شخص غم زده، غمگینی، اندوهگینی.


کلمات دیگر: