ظهری
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
فوقانی، ظهری
پشتی، صلبی، ظهری، فقراتی، وابسته به تیره پشت
ظهری
پشتی، ظهری
ظهری
فرهنگ فارسی
( صفت ) هنگام ظهر میانه روز .
پس پشت انداخته . فراموش کرده
پس پشت انداخته . فراموش کرده
لغت نامه دهخدا
ظهری. [ ظِ ] ( ص نسبی ) منسوب به ظهر که بطنی است از حِمْیَر. ( سمعانی ).
ظهری. [ ظِ ری ی ] ( ع ص ) پس پشت انداخته. فراموش کرده. قوله تعالی : ورأکم ظهریاً ( قرآن 92/11 )؛ أی بظهر و هو ان تنساه و تغفل عنه. ( مهذب الاسماء ). || شتر آماده جهت حاجت. ج ، ظهاری .
ظهری. [ ظِ ری ی ] ( ع ص ) پس پشت انداخته. فراموش کرده. قوله تعالی : ورأکم ظهریاً ( قرآن 92/11 )؛ أی بظهر و هو ان تنساه و تغفل عنه. ( مهذب الاسماء ). || شتر آماده جهت حاجت. ج ، ظهاری .
ظهری . [ ظِ ] (ص نسبی ) منسوب به ظهر که بطنی است از حِمْیَر. (سمعانی ).
ظهری . [ ظِ ری ی ] (ع ص ) پس پشت انداخته . فراموش کرده . قوله تعالی : ورأکم ظهریاً (قرآن 92/11)؛ أی بظهر و هو ان تنساه و تغفل عنه . (مهذب الاسماء). || شتر آماده ٔ جهت حاجت . ج ، ظهاری ّ.
کلمات دیگر: