کلمه جو
صفحه اصلی

عرق کشی

فارسی به انگلیسی

distillation

مترادف و متضاد

distillation (اسم)
عصاره گیری، تقطیر، عرق کشی، شیره کشی

فرهنگ فارسی

عمل عرق کش جای عرق کشیدن

لغت نامه دهخدا

عرق کشی. [ ع َ رَ ک َ / ک ِ ] ( حامص مرکب ) عمل عرق کش. رجوع به عرق شود. || ( اِمرکب ) جای عرق کشیدن. محلی که در آنجا عرق گیرند.


کلمات دیگر: