کلمه جو
صفحه اصلی

طنازی کردن

فارسی به انگلیسی

charm

مترادف و متضاد

tease (فعل)
اذیت کردن، طنازی کردن، ازار دادن، کسی را دست انداختن، سخنان نیشدارگفتن، پوش دادن مو

coquet (فعل)
طنازی کردن

flirt (فعل)
طنازی کردن، لاس زدن، عشقبازی کردن، اینسو و انسو جهیدن


کلمات دیگر: