عدول کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
تراجع
مترادف و متضاد
منحرف کردن، عدول کردن، کج شدن، طفره زدن، منحرف شدن
گریز زدن، طفره رفتن، عدول کردن، گول زدن، طفره زدن، جاخالی دادن، این سو و ان سو رفتن
رفع کردن، عدول کردن، مرتفع کردن، رفع نیاز کردن
اجتناب کردن، دوری کردن از، طفره رفتن، طفره رفتن از، حذر کردن از، احتراز کردن، الغاء کردن، عدول کردن
دوری کردن از، طفره رفتن، عدول کردن، طفره زدن، اجتناب کردن از
طفره رفتن، عدول کردن، طفره زدن، شانه خالی کردن از، روی گرداندن از، از زیر کاری در رفتن
عدول کردن
عدول کردن، رد گم کردن، عهد شکستن
عدول کردن، پرت شدن، منحرف شدن، کجرو شدن، انحراف ورزیدن
عدول کردن، دروغ گفتن، شانه خالی کردن
عدول کردن، لرزیدن، شانه خالی کردن، بخود پیچیدن، دریع داشتن
قطع کردن، بریدن، چیدن، عدول کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - برگشتن بازگشتن ۲ - اعراض کردن .
پیشنهاد کاربران
کوتاه امدن زیر کشیدن
کلمات دیگر: