کلمه جو
صفحه اصلی

پروز در شاهنامه

دانشنامه عمومی

پـَـروَز (پریچهر) در شاهنامه تلویحاً نام مادر سیاوش است. روزی طوس و گیو به همراه تنی چند از بزرگان و نام آوران از درگاه کیکاووس به قصد شکار و تفرّج با باز و یوز بیرون تاختند در حوالی مرز ترکان در دشتی بنام دغوی به شکار سرگرم شدند. آنها در حین شکار با دختری زیبا و تنها در بیشه زار مواجه شدند.

پیشنهاد کاربران

پَروَز در شاهنامه به معنی نژاد و تبار می باشد. نه پری چهره
بدو گفت : من خویشِ گرسیوزم
به شاه آفریدون کشد پَروَزم
این واژه تنها دو بار و برپایه ی پاره ای از بر نوشته ها ( دست نوشته ها ) سه بار در شاهنامه به کار رفته و همواره با گرسیوز قافیه آورده شده است.
دکتر کزازی می نویسد : ریشه و معنای بنیادین واژه بر من روشن نیست . این واژه در معنی جامه پوشیدنی یا گستردنی و تراز ِ جامه نیز بکار برده شده است و در این معنی کاربردی بسیار گسترده تر یافته است. پروز در این معنی ریخت ِ کوتاه شده ی نهایی از "پرآویز" یا "فرآویز" می تواند بود .
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۱۸۲.


کلمات دیگر: