در حال خوردن یا خورندگان
خواران
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خواران. [خوا / خا ] ( ق ) درحال خوردن. ( یادداشت بخط مؤلف ). || ( نف ) خورندگان. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- روزی خواران ؛ خوردندگان نعمت : و وظیفه روزی خواران را به فحشاء و منکر نبرد. ( گلستان سعدی ).
- میراث خواران ؛ ارث برندگان.
- نعمت خواران ؛ خورندگان روزی.
- روزی خواران ؛ خوردندگان نعمت : و وظیفه روزی خواران را به فحشاء و منکر نبرد. ( گلستان سعدی ).
- میراث خواران ؛ ارث برندگان.
- نعمت خواران ؛ خورندگان روزی.
پیشنهاد کاربران
محله ای از توابع شهرستان اصفهان - بخش مرکزی
کلمات دیگر: