( بد آغال ) شوم بدشگون .
بد اغال
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( بدآغال ) بدآغال. [ب َ ] ( ص مرکب ) بَداغُور. بَداُغُر. شوم. بی یمن. بدشگون. بی میمنت. بدآغاز. ( یادداشت مؤلف ) :
چو کلاژه همه دزدند و رباینده چو خاد
همه چون بوم بدآغال و چو دمنه محتال .
چو کلاژه همه دزدند و رباینده چو خاد
همه چون بوم بدآغال و چو دمنه محتال .
معروفی ( از فرهنگ اسدی از یادداشت مؤلف ).
پیشنهاد کاربران
بد شگون
کلمات دیگر: