از نظر افتادگي , بي اعتباري , مغضوبيت , رنجش , رنجيدگي , ناخشنودي , نارضايتي , خشم , صدمه , ناخرسندي , عدم رضايت
استیاء
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
( استیآء ) استیآء. [ اِ تی ] ( ع مص ) استیئاء. وعده خواستن.( منتهی الارب ): استؤاه ؛ استوعده. ( اقرب الموارد ).
استیاء. [ اِ ] ( ع مص ) اندوهگن شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). اندوهگین گردیدن. ( منتهی الارب ).
استیاء. [ اِ ] ( ع مص ) اندوهگن شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). اندوهگین گردیدن. ( منتهی الارب ).
استیاء. [ اِ ] (ع مص ) اندوهگن شدن . (تاج المصادر بیهقی ). اندوهگین گردیدن . (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: