کلمه جو
صفحه اصلی

سینه پوش

فارسی به انگلیسی

bosom, breastplate

breastplate


فرهنگ فارسی

پوشند. سینه . آنچه سینه را پوشاند .

پوششی که سینۀ کمان‌گیر را، در سوی نزدیک‌تر به کمان، می‌پوشاند تا از آسیب احتمالی جلوگیری کند


لغت نامه دهخدا

سینه پوش. [ ن َ / ن ِ ] ( نف مرکب ، اِ مرکب ) پوشنده ٔسینه. آنچه سینه را پوشاند. رجوع به سینه بند شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{chest guard, chest protector} [ورزش] پوششی که سینۀ کمان گیر را، در سوی نزدیک تر به کمان، می پوشاند تا از آسیب احتمالی جلوگیری کند

گویش مازنی

/sine poosh/ جلیقه - پستان بند & جلیقه

۱جلیقه ۲پستان بند


جلیقه



کلمات دیگر: