قانچی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قانچی. ( اِخ ) دهی جزء دهستان شرفخانه بخش شبستر شهرستان تبریز. در 17هزارگزی باختر بخش شبستر و در مسیر شوسه سلماس - مرند و خطآهن شرفخانه به مرند واقع است. در جلگه و در ساحل دریاچه ارومیه واقع و هوای آن گرمسیر و مالاریائی است. 2480 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصولات آن غلات ، انگور، بادام ، زردآلو و شغل اهالی زراعت و گله داری است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قانچی . (اِخ ) دهی است از دهات کوهسار. کوهسار شامل چهار محله است : کوهسار، چناشک ، قانچی و حاجی لر. سکنه ٔ آنجا افرادی خوش سیما و خوش بنیه و بیشتر آنها از ترکهای گریلی میباشند. مردم چناشک و قانچی با آنکه در یک جلگه ٔ تنگ و مسدود پرآب زیست میکنند و فقط زراعت برنج مختصری دارند، بلندقامت و تنومند و تندرست و خوش صورت تر از سکنه ٔ دربندهای خشک حدود ناردین هستند. (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 115 و 116 و 172).
قانچی . (اِخ ) دهی جزء دهستان شرفخانه بخش شبستر شهرستان تبریز. در 17هزارگزی باختر بخش شبستر و در مسیر شوسه ٔ سلماس - مرند و خطآهن شرفخانه به مرند واقع است . در جلگه و در ساحل دریاچه ٔ ارومیه واقع و هوای آن گرمسیر و مالاریائی است . 2480 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصولات آن غلات ، انگور، بادام ، زردآلو و شغل اهالی زراعت و گله داری است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
دانشنامه عمومی
فهرست شهرهای تاجیکستان