شاهزاده ایران: شن های فراموش شده (به انگلیسی: Prince of Persia: The Forgotten Sands) یک بازی ویدئویی به سبک اکشن-ماجرایی که توسط یوبی سافت مونترال و یوبی سافت کِبک ساخته شده است و بوسیلهٔ یوبی سافت در تاریخ ۱۸ مه ۲۰۱۰ برای پلی استیشن ۳، ایکس باکس ۳۶۰، مایکروسافت ویندوز، نینتندو دی اس، وی و پلی استیشن همراه منتشر شد. خط داستانی بازی دوباره به اتفاقات نسخهٔ شن های زمان برگشته است. شن های فراموش شده در کنار اکران عمومی فیلم سینمایی شاهزاده ایران: شن های زمان، عرضه شد.
NA ۱۸ مه، ۲۰۱۰
EU ۲۰ مه، ۲۰۱۰
روایات این نسخه پس از شن های زمان و قبل از قلمرو جنگجویان اتفاق می افتد. پدر شاهزاده او را به شهر برادر بزرگش که مالک نام دارد می فرستد تا طریقهٔ حکومت کردن را از برادرش یاد بگیرد. اما هنگامی که شاهزاده به شهر می رسد، دشمنان مالک برای بدست آوردن گنج های شهر به آنجا حمله می کنند. او سرانجام برادرش را پیدا می کند و همراه یکدیگر به غار سلیمان می روند. مالک به او می گوید که اگر ارتش سلیمان را آزاد کند می تواند دشمنان را شکست دهد. در این راه شاهزاده سعی می کند جلوی برادرش را بگیرد، اما مالک در نهایت این کار را انجام می دهد و به جای آزادشدن ارتش سلیمان، ارتشی شیطانی آزاد می شود.
با آزاد شدن ارتش وحشتناک، تمام افرادی که در شهر حضور داشتند به مجسمه شنی تبدیل شدند و تنها شاهزاده و مالک که نوعی مدال به آن ها رسیده بود جان سالم به در بردند و از هم جدا شدند. شاهزاده در محل مرموزی، جنی از نژاد مارید به نام راضیه را می بیند. راضیه به او می گوید که اگر مدال ها را به هم بچسباند، راتاش (فرمانده ارتش شیطانی) و تمام ارتش از بین خواهند رفت. شاهزاده هم به دنبال مالک می گردد، اما وقتی او را پیدا می کند مالک حرف او را باور نمی کند و می گوید که خودش می خواهد آن اهریمن را نابود کند. ولی وقتی با راتاش روبه رو می شود و راتاش را می کشد توسط روح راتاش تسخیر می شود و راتاش کنترل بدنش را در اختیار می گیرد و شاهزاده طبق گفته ی راضیه به دنبال شمشیر سلیمان می رود و با آن راتاش را نابود می کند و وقتی راتاش نابود شد، مالک زخمی به روی سکوی نبرد پرتاب شد. وقتی شاهزاده می خواست به دنبال کمک برود، مالک گفت که دیگر دیر شده و از طرف من به نزد پدر برو و به او بگو تو پادشاه لایقی هستی که ما را نجات دادی و پس از آن جان خود را از دست داد و شاهزاده نیز شمشیر را به مکانش بازگرداند.در این بازی در برخی صحنه ها به زبان فارسی حرف میزنند .
NA ۱۸ مه، ۲۰۱۰
EU ۲۰ مه، ۲۰۱۰
روایات این نسخه پس از شن های زمان و قبل از قلمرو جنگجویان اتفاق می افتد. پدر شاهزاده او را به شهر برادر بزرگش که مالک نام دارد می فرستد تا طریقهٔ حکومت کردن را از برادرش یاد بگیرد. اما هنگامی که شاهزاده به شهر می رسد، دشمنان مالک برای بدست آوردن گنج های شهر به آنجا حمله می کنند. او سرانجام برادرش را پیدا می کند و همراه یکدیگر به غار سلیمان می روند. مالک به او می گوید که اگر ارتش سلیمان را آزاد کند می تواند دشمنان را شکست دهد. در این راه شاهزاده سعی می کند جلوی برادرش را بگیرد، اما مالک در نهایت این کار را انجام می دهد و به جای آزادشدن ارتش سلیمان، ارتشی شیطانی آزاد می شود.
با آزاد شدن ارتش وحشتناک، تمام افرادی که در شهر حضور داشتند به مجسمه شنی تبدیل شدند و تنها شاهزاده و مالک که نوعی مدال به آن ها رسیده بود جان سالم به در بردند و از هم جدا شدند. شاهزاده در محل مرموزی، جنی از نژاد مارید به نام راضیه را می بیند. راضیه به او می گوید که اگر مدال ها را به هم بچسباند، راتاش (فرمانده ارتش شیطانی) و تمام ارتش از بین خواهند رفت. شاهزاده هم به دنبال مالک می گردد، اما وقتی او را پیدا می کند مالک حرف او را باور نمی کند و می گوید که خودش می خواهد آن اهریمن را نابود کند. ولی وقتی با راتاش روبه رو می شود و راتاش را می کشد توسط روح راتاش تسخیر می شود و راتاش کنترل بدنش را در اختیار می گیرد و شاهزاده طبق گفته ی راضیه به دنبال شمشیر سلیمان می رود و با آن راتاش را نابود می کند و وقتی راتاش نابود شد، مالک زخمی به روی سکوی نبرد پرتاب شد. وقتی شاهزاده می خواست به دنبال کمک برود، مالک گفت که دیگر دیر شده و از طرف من به نزد پدر برو و به او بگو تو پادشاه لایقی هستی که ما را نجات دادی و پس از آن جان خود را از دست داد و شاهزاده نیز شمشیر را به مکانش بازگرداند.در این بازی در برخی صحنه ها به زبان فارسی حرف میزنند .