مترادف مراوده داشتن : رفت وآمد داشتن، حشرونشر داشتن، معاشرت داشتن، نشست وبرخاست داشتن
مراوده داشتن
مترادف مراوده داشتن : رفت وآمد داشتن، حشرونشر داشتن، معاشرت داشتن، نشست وبرخاست داشتن
مترادف و متضاد
رفتوآمد داشتن، حشرونشر داشتن، معاشرتداشتن، نشستوبرخاست داشتن
پیشنهاد کاربران
نشست وخاست افتادن ؛ هم صحبت شدن. ملاقات کردن : بوصادق را نشست و خاست افتاد با قاضی بلخ ابوالعباس. ( تاریخ بیهقی ) .
کلمات دیگر: