مترادف توطئه کردن : دسیسه کردن، ساخت وپاخت کردن، تبانی کردن، اسباب چینی کردن، مقدمه چیدن، مقدمه چینی کردن
توطیه کردن
مترادف توطئه کردن : دسیسه کردن، ساخت وپاخت کردن، تبانی کردن، اسباب چینی کردن، مقدمه چیدن، مقدمه چینی کردن
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
دسیسه کردن، ساختوپاخت کردن، تبانی کردن، اسبابچینی کردن، مقدمه چیدن، مقدمهچینی کردن
فرهنگ فارسی
۱ - باهم ساختن ساخت و پاخت کردن . ۲ - مقدمه چیدن برای وصول بامری .
زمینه سازی کردن و طرح نمودن و تمهید مدعا نمودن . یا دسته بندی سیاسی و غیر سیاسی به مخالفت کسی یا گروهی کردن .
زمینه سازی کردن و طرح نمودن و تمهید مدعا نمودن . یا دسته بندی سیاسی و غیر سیاسی به مخالفت کسی یا گروهی کردن .
لغت نامه دهخدا
توطئه کردن. [ ت َ / تُو طِ ءَ / ءِ ک َ دَ ] ( مص مرکب )زمینه سازی کردن و طرح نمودن و تمهید مدعا نمودن. ( ناظم الاطباء ). || دسته بندی سیاسی و غیرسیاسی بمخالفت کسی یا گروهی ، کردن. رجوع به توطئه شود.
پیشنهاد کاربران
brew
۱ ) دم کردن ( غذا و . . . )
۲ ) توطئه کردن، شیطنت کردن، نقشه ( موذی گری ) کشیدن
e. g. akbar has been brewing nothing but mischief
اکبر نقشه ای جز شیطنت در سر نداشته است.
۱ ) دم کردن ( غذا و . . . )
۲ ) توطئه کردن، شیطنت کردن، نقشه ( موذی گری ) کشیدن
e. g. akbar has been brewing nothing but mischief
اکبر نقشه ای جز شیطنت در سر نداشته است.
کلمات دیگر: