کلمه جو
صفحه اصلی

مرادبخش


مترادف مرادبخش : مرادده ، کام بخش، کام ده

متضاد مرادبخش : مرادطلب، کام طلب

مترادف و متضاد

۱. مرادده ≠ مرادطلب
۲. کامبخش، کامده ≠ کامطلب


فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه مراد و آرزوی شخص را بر آورد : هزار جهد بکردم که یار من باشی مراد بخش دل بی قرار من باشی . ( حافظ )
از سلاطین مغول هندی

لغت نامه دهخدا

مرادبخش . [ م ُ ب َ ] (نف مرکب ) به آرزورسان . که مراد وحاجت و تقاضای دیگران را برآورده سازد :
مرادبخشا در تو گریزم از اخلاص
کزین خراس خسیسان دهی خلاص مرا.

خاقانی .


هزار جهد بکردم که یار من باشی
مرادبخش دل بی قرار من باشی .

حافظ.



مرادبخش. [ م ُ ب َ ] ( نف مرکب ) به آرزورسان. که مراد وحاجت و تقاضای دیگران را برآورده سازد :
مرادبخشا در تو گریزم از اخلاص
کزین خراس خسیسان دهی خلاص مرا.
خاقانی.
هزار جهد بکردم که یار من باشی
مرادبخش دل بی قرار من باشی.
حافظ.

مرادبخش. [ م ُ ب َ ] ( اِخ ) از سلاطین مغول ( بابری ) هند است و در 1068 هَ. ق. به حکمرانی گجرات هندوستان رسید. رجوع به سلسله های اسلامی ص 305 شود.

مرادبخش . [ م ُ ب َ ] (اِخ ) از سلاطین مغول (بابری ) هند است و در 1068 هَ . ق . به حکمرانی گجرات هندوستان رسید. رجوع به سلسله های اسلامی ص 305 شود.


فرهنگ عمید

ویژگی کسی یا چیزی که مراد و آرزوی کسی را برآورده سازد: هزار جهد بکردم که یار من باشی / مرادبخش دل بی قرار من باشی (حافظ: ۹۱۲ ).

دانشنامه عمومی

محمد مراد بخش، (۹ اکتبر ۱۶۲۴–۱۴ دسامبر ۱۶۶۱) یک شاهزاده مغول و به عنوان جوانترین پسر امپراتور شاه جهان و ملکه ممتاز محل است. او در امارت بلخ منصب داشت تا این که برادر بزرگترش اورنگ زیب در سال ۱۶۴۷ جای او را گرفت. وی مدتی داعی امپراتوری داشت ولی به این مقام دست نیافت.


کلمات دیگر: