کلمه جو
صفحه اصلی

افسونگری


مترادف افسونگری : جادو، ساحری، سحر، فسون، طنازی، عشوه گری

فارسی به انگلیسی

charm, enchantment, magnetism

فارسی به عربی

جنیة

مترادف و متضاد

epode (اسم)
ورد، افسون گری، بخش سوم غزل یا قصیده

grace (اسم)
ظرافت، خوش اندامی، تایید، بخشش، زیبایی، بخشندگی، افسون گری، اقبال، خوش نیتی، جذابیت، منت، ملاحت، قرعه، دعای فیض و برکت

witchcraft (اسم)
نیرنگ، سحر، جادوگری، افسون گری

sorcery (اسم)
فریب، سحر، جادوگری، افسون گری، ساحری

voodoo (اسم)
جادوگری، افسون گری، افسونگر، جادوگر سیاه پوست

incantation (اسم)
طلسم، سحر، افسون، جادوگری، جادو، افسون گری، افسون خوانی، تبلیغات

cantation (اسم)
افسون گری

fairy (اسم)
جن، افسون گری، پری، ساحره

witching (اسم)
افسون گری

voodooism (اسم)
جادوگری، افسون گری

wizardry (اسم)
سحر، جادوگری، افسون گری، جادویی

جادو، ساحری، سحر، فسون


طنازی، عشوه‌گری


۱. جادو، ساحری، سحر، فسون
۲. طنازی، عشوهگری


فرهنگ فارسی

عمل افسونگر سحر جادو .

لغت نامه دهخدا

افسون گری.[ اَ گ َ ] ( حامص مرکب ) عمل افسونگر. سحر. جادو. ( فرهنگ فارسی معین ). ساحری. ( ناظم الاطباء ) :
چه عمریست کو را بچندین خطر
به افسونگری برد باید بسر.
نظامی ( از آنندراج ).
|| شغل مارگیری. || خواندن افسون. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

شغل و عمل افسونگر، جادوگری، افسون کردن.

دانشنامه عمومی

افسونگری یا جادوگری یا جادوی عام (به انگلیسی: Witchcraft) در معنای کلّی، به معنای هر عمل عجیبی است. افسونگری در مردم شناسی، دین و اسطوره شناسی عملی بود که جادوگر به وسیلهٔ جادو یا کارهای فراطبیعی کارهای خود را پیش می برد. در دوران پیشامدرن در اروپای مسیحی اعتقاد بر این بود که جادوگران با شیطان در تماس هستند و از نیروی او برای آسیب رساندن به مردم و اموالشان استفاده می کنند. اعتقاد بر اینکه جادوگران مضر هستند به صورت یک ایدئولوژی فرهنگی در میان مردم شایع بود. از میانهٔ سده ۲۰ میلادی، افسونگری از باورهای قدیمی متمایز و به شاخه ای از پگانیسم مدرن تبدیل شده است.
جادوگر
جادو
جادوی مراسمی
ساحره گیری
اعتقاد به جادوگرها باعث شد که افرادی به عنوان ساحره گیر به وجود بیایند که این افراد هنوز در بعضی از اقوام به خصوص در آفریقا به عنوان مثال در اقوام بانتو دیده می شوند.

پیشنهاد کاربران

افسونگری:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " افسونگری" می نویسد : ( ( افسونگری در پهلوی در ریخت افسونگریه afsōngarīh بکار می رفته است . ) )
( ( سُوی مهتر آمد بسان پری
نِهانی بیامُختش افسونگری ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 306. )



کلمات دیگر: