کلمه جو
صفحه اصلی

برون زد

مترادف و متضاد

outcrop (اسم)
برون زد

basset (اسم)
برون زد، نوعی سگ شکاری پاکوتاه

فرهنگ فارسی

برون زده بیرون زده .

بخشی از یک سازند یا ساختار زمین‌شناختی که در سطح زمین پدیدار می‌شود


لغت نامه دهخدا

برون زد. [ ب ِ / ب ُ زَ ] ( ن مف مرکب ) برون زده. بیرون زده. و رجوع به برون زده شود. || ( اِ مرکب ) ( اصطلاح زمین شناسی ) قسمتی از یک سنگ یا ماده معدنی که در سطح زمین نمایان میشود. ( دایرة المعارف فارسی ).

دانشنامه عمومی

برون زد (به انگلیسی: outcrop) یا رُخنمون (به انگلیسی: exposure) بخشی از سنگ بستر است که بر سطح زمین آشکار شده هر چند که در اکثر اوقات به وسیلهٔ خاک حاصل از فرسایش یا پوشش گیاهی پوشیده شده است. در واقع رخنمون اطلاعاتی از وضعیت لایه های زیر سطح زمین در اختیار زمین شناسان قرار می دهد. رخنمون با برون زد برابر هست و هر دو یک معنی دارند.
Fundamentals of Structural Geology, David D. Pollard, Raymond C. Fletcher. Cambridge University Press, New York 2005, ISBN 0-521-83927-0
پرونده های رسانه ای مربوط به برون زدها در ویکی انبار

برونزد یا رخنمون که ترجمه واژه انگلیسی outcrop می باشد بخشی از سنگ بستر می باشد که بر سطح زمین آشکار شده است هر چند که در اکثر اوقات بوسیله خاک حاصل از فرسایش و یا پوشش گیاهی پوشیده شده است. در واقع رخنمون اطلاعاتی از وضعیت لایه های زیر سطح زمین در اختیار زمین شناسان قرار می دهد.

فرهنگستان زبان و ادب

{outcrop} [زمین شناسی] بخشی از یک سازند یا ساختار زمین شناختی که در سطح زمین پدیدار می شود

پیشنهاد کاربران

فُرم، واژه «فُرم» از ریشه فرانسوی به معنی های گوناگونی، مانند «شکل» و «صورت»، در زبان پارسی بکار برده شده است. اینجانب، از دیدگاه منطق دیالکتیک و از آنجا که فُرم یا شکل با مضمون یا درونمایه خود، پیوسته بوده و از آن جدا نیست، کاربرد واژه «برونزد» را از ریشه پارسی، بجای «فُرم» شایسته تر می دانم.
بهزاد انصاری

آنچه در زیر آورده ام، پیشنهاد واژه ای بجای واژه ی زیبای برونزد نیست که کاربرد این واژه در چارچوب شیوه نگرش، الگو و منطقی از گونه ای دیگر است. من خود زمین شناس هستم و برای نخستین بار، این واژه را به آرشی که در زیر آمده در چارچوبی فلسفی بکار گرفته ام. از دوشیزه یا بانو عسل نیز از اینکه نام مرا یادآور شده اند، سپاسگزارم؛ بویژه آنکه در جهان اینترنت و گوگل دله دزدی های نه تنها شیوانگارانه از روی دست دیگری که دزدی های بیشرمانه ی اندیشه ی دیگری کاربرد بسیاری بویژه در میان روشنفکران دانش آموخته و حتا برخی استادان دانشگاه یافته است. برای همین در تارنگاشتم با آنکه تاکنون، گوش شنوایی نیر در کار نبوده، طنزی تلخ زیر را نیز گنجانده ام:
از �دزدان ارجمند اندیشه و ادب� نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

. . . �شکل�در چارچوب نگرش فراطبیعی ـ ایستا ( متافیزیکی ) ، چیزی جدا از �مضمون� دیده و بکار برده می شود؛ ولی در چارچوب نگرش �دیالکتیک ماتریالیستی�، جدا از آن نیست و از همین رو، واژه ی �برونزد� را بجای آن، بکار برده و می برم. به همینگونه، مانش های �ماهیت� و �پدیده� از این دیدگاه در سنجش با نگرش فراطبیعی ـ ایستا به هیچ رو، یکی نبوده، نیازمند پژوهش و شناخت بیش تر از سوی خواننده ی کنجکاو است.

�واژه ”فُرم“ از ریشه فرانسوی به معنی های گوناگونی، مانند ”شکل“ و ”صورت“، در زبان پارسی بکار برده شده است. اینجانب، از دیدگاه منطق دیالکتیک و از آنجا که فُرم یا شکل با مضمون یا درونمایه خود، پیوسته بوده و از آن جدا نیست، کاربرد واژه ”برونزد“ را از ریشه پارسی، بجای ”فُرم“ شایسته تر می دانم. � برگرفته از واژه نامه ی اینترنتی دهخدا

برگرفته از �نقدی بر نوشتار ”بحران های ساختاری، در فرایند رشدِ سرمایه داری در ایران“�، ب. الف. بزرگمهر ۱۵ بهمن ماه ۱۳۹۴
http://www. behzadbozorgmehr. com/2016/02/blog - post_37. html

و نیز پیش تر در نوشته و پیوند زیر:
�در نبرد درونی میان �تز� و �آنتی تز� ( ناهمتایی دیالکتیکی ) ، گاه چربش با این یک و گاه با آن یکی است که در �پدیده� نیز که از دیدگاه �دیالکتیک ماتریالیستی� برونزد یا پوسته ی بیرونی �ماهیت� بوده و از آن جدا نیست ( برخلاف دیدگاه �متافیزیک� ) نیز بخوبی رخ می نماید. �
برگرفته از نوشتار �رضا شاه، سرسپرده ی انگلیس و شاه دزد تاریخ ایران و جهان!�، ب. الف. بزرگمهر ۲۸ دی ماه ۱۳۹۲
http://www. behzadbozorgmehr. com/2014/01/blog - post_18. html



کلمات دیگر: