کلمه جو
صفحه اصلی

اشباع شده

فارسی به انگلیسی

saturated

مترادف و متضاد

saturated (صفت)
خیس، اشباع شده، سیر شده

sodden (صفت)
خیس، بی مصرف، نیم پخته، اشباع شده، جوشانده، چروکیده و پژمرده، گیج و کند ذهن

saturant (صفت)
اشباع شده، به حد اشباع رسیده

فرهنگ فارسی

← سیرشده


فرهنگستان زبان و ادب

[شیمی، فیزیک] ← سیرشده

پیشنهاد کاربران

فراوانی پاسخ یا فراوانی یک چیز در یک فهم

اشباع شده ( Saturated ) :[صنعت قند]در شیمی آلی منظور از ترکیباتی است که در ساختار آنها اتصالات بین کربنها شامل اتصال دو گانه و سه گانه نبوده و اتصال ساده باشد.


کلمات دیگر: