کلمه جو
صفحه اصلی

مردم دار


مترادف مردم دار : خلیق، مردم یار

متضاد مردم دار : مردم آزار، مردم خوار

فارسی به انگلیسی

diplomat, mixer, tactful, possessing tact, address and civility, diplomatic

possessing tact, address and civility


diplomat, mixer, tactful


مترادف و متضاد

خلیق، مردم‌یار ≠ مردم‌آزار، مردم‌خوار


فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که با مردم بخوشی رفتار کند آنکه با دیگران مماشات و مدارا کند : و مردم دار و خداوند دوست بودی .

لغت نامه دهخدا

مردم دار. [ م َ دُ ] ( نف مرکب ) خوش سلوک. خوش رفتار. که با مردم باحسن سلوک. خوشروئی و ملایمت رفتار کند. که دیگران رانیازارد و نرنجاند. که پاسدار خاطر مردمان باشد : مردم دار و خداوند دوست بودی. ( سیاست نامه ).
نرگس مست نوازش کن مردم دارش
خون عاشق به قدح گر بخورد نوشش باد.
حافظ.

فرهنگ عمید

کسی که با مردم خوش رفتاری کند.


کلمات دیگر: