کلمه جو
صفحه اصلی

لاچین دربندی

دانشنامه عمومی

لاچین دربندی بازیگر زن تئاتر، سینما و تلویزیون اهل ایران است.
یکی از نخستین نقش آفرینی های او در سریال «سپید مثل ستاره» برای سیمای مرکز قم در سال ۱۳۸۸ بود و از مهمترین نقشهایی که او ایفا کرده است، حضور در سریال پربینندهٔ روزهای بد، به در می باشد.
لاچین دربندی، سال ۱۳۸۸ در سریالی ۹ قسمتی به کارگردانی «جواد روستایی» و برای سیمای استان قم به نقش آفرینی پرداخت که از نخستین فعالیت های وی محسوب می شود. نسخهٔ تله فیلم این سریال هم از صدا و سیما پخش شد. علاقهٔ وی به تئاتر حضور او را در این عرصه پررنگ تر کرد تا اینکه در خرداد ۱۳۸۹ در تئاتر «رازها و دروغ ها» به کارگردانی رضا کریم خانی خوش درخشید.این نمایش از دو داستان موازی برخوردار بود، داستان نخست مربوط به شبی است که مسیح (ع) در آن به صلیب کشیده می شود و داستان دوم نیز در دادگاهی در قرون وسطی می گذرد و محاکمه دختر و پسری را روایت می کند که ماجرای مصلوب شدن مسیح (ع) را نوشته اند. در همین سال در تئاتر «مردمی که گریه نمی کنند» باز هم به کارگردانی «رضا کریم خانی» در فرهنگسرای نیاوران به روی صحنه رفت. این نمایش که برداشتی آزاد از نمایش «غارنشینان» ویلیام سارویان بود، روایتگر زندگی چند بازیگر و بوکسور در یک سالن تئاتر قدیمی ست که امرار معاش آنها با گدایی است و با ورود یک خانواده و یک دختر، اتفاقات جدیدی در این سالن به وقوع می پیوندد. لاچین قرار بود در سال ۱۳۹۱ از بازیگران اصلی تئاتر «مستنطق» بکارگردانی محمدعلی کشاورز باشد که در نهایت به دلیل شرایط نامساعد جسمانی کشاورز تئاتر به روی صحنه نرفت.اما در همین سال، در تئاتر «دربارهٔ اِل اِی» بکارگردانی «بهزاد مرتضوی» و با متنی از «امیر رضا طلاچیان» به عنوان یکی از بازیگران اصلی در تماشاخانهٔ پارین بروی صحنه رفت. داستان این نمایشنامه دربارهٔ خانواده ای ایرانی است که به همراه کلفت کم سال خود هنگام جنگ ایران و عراق به لس آنجلس کوچ می کنند.
او در سال ۱۳۹۰ در فیلم سینمایی ندارها به کارگردانی محمدرضا عرب و در کنار بازیگرانی چون هانیه توسلی و محسن تنابنده بازی کرد. فیلم در مورد چند جوان بود که در وضعیت بد فقر به سر می برند ولی هرگز دوست ندارند از راه خلاف پولی بدست آورند. همان سال در یک درام جنگی به کارگردانی محسن توکلی با نام «انسان ها» ایفای نقش کرد که بازیگرانی چون نفیسه روشن را نیز در خود می دید. انسان ها، داستان حامد است که با دختری به نام هانیه، شاگرد همسرش رؤیا تصادف می کند. پدر هانیه، با مراجعه به بیمارستان، از وجود توموری در کمر هانیه مطلع می شود.


کلمات دیگر: