کلمه جو
صفحه اصلی

اساف

فرهنگ فارسی

بن نهبک

لغت نامه دهخدا

اساف . [ اَ ](اِخ ) ابن انمار. صحابی است . (قاموس الاعلام ترکی ).


اساف . [ اَس ْ سا ] (اِخ ) مصنف کتاب ینبوع الحکمة که آنرا بفارسی ترجمه کردند و اساف نامه نام نهادند. (آنندراج ).


اساف . [ اِ ] (اِخ ) ابن نهیک . صحابی است . (قاموس الاعلام ترکی ). یا اساف پدر نهیک است . (منتهی الارب ).


اساف . [ اِ ] (اِخ ) گویند که صفا و مروة نام مردی و زنی بوده است که در زمان جاهلیت در خانه ٔ کعبه زنا کردند، حق تعالی ایشان را سنگ گردانید. اهل مکه مرد را بر سر کوه صفا و زن را بر سر کوه مروة بردند تا بینندگان را عبرت باشد و آن کوهها بدین نام مشهور شد. بعضی گویند که این نام خود این کوهها راست ونام آن مرد و زن اساف و ناهله بوده است . (نزهة القلوب ج 3 ص 7). گویند که اساف نام پسر عمرو است که با نائله دختر سهل در خانه ٔ کعبه زنا کردند و بسنگ مسخ شدند و سپس قریش آن دو راچون بتی بپرستیدند. ابن اسحاق گوید که اساف و نائله مسخ شدند و ایشان اساف بن بناء و نائلة دختر ذئب بودند و گفته اند اساف بن عمرو نائله ٔ بنت سهیل بود. (از معجم البلدان ). نام بتی است که آنرا عمروبن لحی بر صفا نهاد و نائله را که بتی دیگر است بر مروة و بر نام این هر دو بت روبروی خانه ٔ کعبه ذبح کردی یا اساف پسر عمرو نائله دختر سهل است و از قبیله ٔ جرهم بودندکه در خانه ٔ کعبه زنا کردند پس به سنگ مسخ شدند و جهت عبرت اساف را بر صفا و نائله را بر مروه نهادند وبعد از مرور ایام قریش هر دو را پرستش کردند. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و امتاع الاسماع ج 1 ص 240، 360، 383 و مفاتیح العلوم خوارزمی و رجوع به بت شود.


اساف. [ اِ ] ( اِخ ) گویند که صفا و مروة نام مردی و زنی بوده است که در زمان جاهلیت در خانه کعبه زنا کردند، حق تعالی ایشان را سنگ گردانید. اهل مکه مرد را بر سر کوه صفا و زن را بر سر کوه مروة بردند تا بینندگان را عبرت باشد و آن کوهها بدین نام مشهور شد. بعضی گویند که این نام خود این کوهها راست ونام آن مرد و زن اساف و ناهله بوده است. ( نزهة القلوب ج 3 ص 7 ). گویند که اساف نام پسر عمرو است که با نائله دختر سهل در خانه کعبه زنا کردند و بسنگ مسخ شدند و سپس قریش آن دو راچون بتی بپرستیدند. ابن اسحاق گوید که اساف و نائله مسخ شدند و ایشان اساف بن بناء و نائلة دختر ذئب بودند و گفته اند اساف بن عمرو نائله بنت سهیل بود. ( از معجم البلدان ). نام بتی است که آنرا عمروبن لحی بر صفا نهاد و نائله را که بتی دیگر است بر مروة و بر نام این هر دو بت روبروی خانه کعبه ذبح کردی یا اساف پسر عمرو نائله دختر سهل است و از قبیله جرهم بودندکه در خانه کعبه زنا کردند پس به سنگ مسخ شدند و جهت عبرت اساف را بر صفا و نائله را بر مروه نهادند وبعد از مرور ایام قریش هر دو را پرستش کردند. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و امتاع الاسماع ج 1 ص 240، 360، 383 و مفاتیح العلوم خوارزمی و رجوع به بت شود.

اساف. [ اَ ]( اِخ ) ابن انمار. صحابی است. ( قاموس الاعلام ترکی ).

اساف. [ اِ ] ( اِخ ) ابن نهیک. صحابی است. ( قاموس الاعلام ترکی ). یا اساف پدر نهیک است. ( منتهی الارب ).

اساف. [ اَس ْ سا ] ( اِخ ) مصنف کتاب ینبوع الحکمة که آنرا بفارسی ترجمه کردند و اساف نامه نام نهادند. ( آنندراج ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] إساف. اساف از بت های مشرکان مکه در روزگار جاهلیت است. «اساف» (به کسر و فتح همزه) از بت های نام آور مکه بوده که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلّم) در فتح مکه آن را همراه دیگر بت ها شکست. از آن همراه بتی به نام « نائله» یاد می کنند.
اساف و نائله زن و مردی یمنی هستند که در کعبه مسخ شدند و مردم آنها را برای عبرت دیگران، جلوی کعبه نصب کردند. «اساف» را به صورت مرد و « نائله» را زنی دانسته اند که در سعی صفا و مروه، آنها را استلام می کردند.


کلمات دیگر: