جستن طلب کردن
ارتیاد
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ارتیاد. [ اِ ] ( ع مص ) جُستن. ( تاج المصادر بیهقی ). طلب کردن. ( غیاث اللغات ): اذا بال احدکم فلیرتد لبوله ؛ ای لیطلب مکاناً لیناً او منحدراً.
ارتئاد. [ اِت ِ ] ( ع مص ) شادمانی نمودن از نعمت. ( منتهی الارب ). || لرزیدن تن از فربهی و نازکی. ( زوزنی ).
کلمات دیگر: