کلمه جو
صفحه اصلی

تتر

فرهنگ فارسی

یکی از قبایل مغول مسکن ایشاناز شمال بشط ارقون و نهر (( سلنگا ) ) و مملکت قوم قرقیزاز مشرق بمملکت ختا( چین شمالی ) از مغرب به مملکت قوم اویغور از جنوب به تبت و مملکت قوم تنگغوت (تنغوت ) محدود بود . تاتارهااز وحشیترین قبایل زردپوست آسیای شمالی محسوب میشدندو غالبا خراجگذار امپراتوران (( کین ) ) بودند . لباسشان از پوست سگ و موش و خوراکشان از گوشت همین حیوانات فراهم میشده . بااینکه این قوم و نام و نشان و اعتباری چندان نداشتند عجب این است که پس از تسلط یافتن چنگیز خان بر ایشان نام این طایفه - یعنی (( تاتار ) ) برهمه طوایف زردپوستی که تحت حکم چنگیز در آمدهاند اطلاق شده و اردو و اتباع یاران چنگیز همه تاتار و تتر خوانده شده اند و این کلمه منحصرا در دوره های اول هجوم مغول نام عمومی مغولان بوده بعدها کلمه (( مغول ) ) هم معمول گردید.
دزی در ذیل قوامیس عرب این کلمه را معادل تتری به معنی چارپار و قاصد آورده است .

لغت نامه دهخدا

تتر. [ ت َ ت َ ] ( اِخ ) بمعنی تاتار است که ولایتی باشد مشک خیز. ( برهان ). مخفف تاتار که شهری است در ترکستان. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). مخفف لفظ تاتار است. ( فرهنگ نظام ). تاتار. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). تتار. تاتار. ( از فرهنگ رشیدی ) ( از شرفنامه ٔمنیری ). منسوب به آنجا را تتری گویند. ( برهان ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). رجوع به تاتار و تتار شود. || گروهی از مردم که جایگاه آنان میان بحر خزر و چین و هندوستان است. ( از المنجد ). تاتاری. ( ناظم الاطباء ). تتر و تاتار، شعبه ای از ترکان دشت قبچاق. ( فرهنگ خطی کتابخانه سازمان ). قوم مغول. رجوع بتاریخ ابن اثیر ج 12 صص 164 - 182 و ص 229 شود :
بخندید کز روز جنگ تتر
بدر کردم آن جنگجویی بدر.
( بوستان ).
گفت ای خداوند زمین لایق قدر بزرگوار پادشه نباشد دست همت به مال چو من گدا آلوده کردن که جو جو بگدائی فراهم آورده ام ، گفت که بتتر میدهم. ( گلستان ).

تتر. [ ت َ ت َ ] ( ع اِ ) دزی در ذیل قوامیس عرب این کلمه را معادل تَتَری و بمعنی چاپار و قاصد آورده است. ( دزی ج 1 ص 141 ).

تتر. [ ت َ ت َ ] (اِخ ) بمعنی تاتار است که ولایتی باشد مشک خیز. (برهان ). مخفف تاتار که شهری است در ترکستان . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). مخفف لفظ تاتار است . (فرهنگ نظام ). تاتار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). تتار. تاتار. (از فرهنگ رشیدی ) (از شرفنامه ٔمنیری ). منسوب به آنجا را تتری گویند. (برهان ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به تاتار و تتار شود. || گروهی از مردم که جایگاه آنان میان بحر خزر و چین و هندوستان است . (از المنجد). تاتاری . (ناظم الاطباء). تتر و تاتار، شعبه ای از ترکان دشت قبچاق . (فرهنگ خطی کتابخانه ٔ سازمان ). قوم مغول . رجوع بتاریخ ابن اثیر ج 12 صص 164 - 182 و ص 229 شود :
بخندید کز روز جنگ تتر
بدر کردم آن جنگجویی بدر.

(بوستان ).


گفت ای خداوند زمین لایق قدر بزرگوار پادشه نباشد دست همت به مال چو من گدا آلوده کردن که جو جو بگدائی فراهم آورده ام ، گفت که بتتر میدهم . (گلستان ).

تتر. [ ت َ ت َ ] (ع اِ) دزی در ذیل قوامیس عرب این کلمه را معادل تَتَری ّ و بمعنی چاپار و قاصد آورده است . (دزی ج 1 ص 141).


فرهنگ عمید

= تاتار

تاتار#NAME?


دانشنامه عمومی

تتر (رمزارز). تتر (به انگلیسی: Tether) یک رمزارز بحث برانگیز است که ادعا می کند هر توکن دارای پشتوانه ای به ارزش یک دلار ایالات متحده است. تتر یک رمزارز باثبات است، زیرا نوسانات رایج در بازار رمزارزها تأثیری بر آن نداشته و ارزش آن تقریباً همواره برابر با یک دلار است.دلیل بحث برانگیز بودن تتر این است که شرکت منتشرکننده آن، شواهد کافی دال بر حسابرسی پشتوانه ادعایی خود را ارایه نکرده است. در ۱۵ اکتبر ۲۰۱۸ و پس از اینکه سرمایه گذاران تردیدهایی جدی نسبت به تتر یافتند، قیمت این رمزارز به ۹۰ سنت رسید. در ۲۰ نوامبر ۲۰۱۸ نیز بلومبرگ اعلام کرد مقامات قضایی ایالات متحده بررسی نقش تتر در دستکاری قیمت بیت کوین را آغاز کرده اند. پس از موفقیت تتر در بازار، رمزارزهای باثبات دیگری نیز منتشر شدند که ارزش هر توکن آنها نیز برابر با یک دلار ایالات متحده بود.


کلمات دیگر: