کنایه از خوش قامت . خوش قد و قامت . خوش اندام .
چرب بالا
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چرب بالا. [ چ َ ] ( ص مرکب ) کنایه از خوش قامت. ( آنندراج ). خوش قدوقامت. ( ناظم الاطباء ). آنکه بالایش خوب بود. ( شرفنامه منیری ). موزون و مطبوع قامت. ( شعوری ). چرب قامت. خوش اندام. رجوع به چرب قامت شود.
فرهنگ عمید
چرب قامت، خوش قدوقامت، خوش اندام.
کلمات دیگر: