fertile, productive, lever
بارخیز
فارسی به انگلیسی
pry
فرهنگ فارسی
( اسم ) شاخه هایی از گیاهان که ممکن است میوه بر روی آنها پیدا شود .
لغت نامه دهخدا
بارخیز. ( نف مرکب ) شاخه هائی ازگیاهان که ممکن است بر روی آنها میوه ای پیدا شود.
فرهنگ عمید
۱. حاصلخیز.
۲. بارور.
۲. بارور.
کلمات دیگر: