( آتش سری ) غضب بسیار نابردباری
اتش سری
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( آتش سری ) آتش سری. [ ت َ س َ ] ( حامص مرکب ) غضب بسیار. خشم سخت. نابردباری :
مکن تیزمغزی و آتش سری
نه زینسان بود مهتر لشکری.
که رفتی کمربسته کارزار
چو لشکر سوی مرز توران بری
مکن تیز دل را به آتش سری.
مکن تیزمغزی و آتش سری
نه زینسان بود مهتر لشکری.
فردوسی.
بگودرز فرمود پس شهریار [ کیخسرو ]که رفتی کمربسته کارزار
چو لشکر سوی مرز توران بری
مکن تیز دل را به آتش سری.
فردوسی.
فرهنگ عمید
( آتش سری ) تندخویی، خشمناکی، نابردباری: مکن تیزمغزی و آتش سری / نه زاین سان بُوَد مهتر لشکری (فردوسی: ۷/۵۵۶ ).
کلمات دیگر: