چتر دار . چتر کشی
چترساز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چترساز. [ چ َ] ( نف مرکب ) چتردار. چترکش. ( آنندراج ) :
چترسازی است ابر بر سر تو
تیغبازی است برق بر در تو.
چترسازی است ابر بر سر تو
تیغبازی است برق بر در تو.
باقرکاشی ( از آنندراج ).
رجوع به چتردارو چترکش شود. || سازنده چتر. تهیه کننده و فراهم کننده چتر. رجوع به چتر ساختن شود.فرهنگ عمید
۱. کسی که چتر درست میکند، سازندۀ چتر.
۲. چتردار، چترکش.
۲. چتردار، چترکش.
کلمات دیگر: