خداوندگاری
فارسی به انگلیسی
لغت نامه دهخدا
خداوندگاری. [ خ ُ وَ دِ ] ( حامص ) حالت خداوندگار بودن. در اطلاقات این کلمه بصورت اسمی بخود می گیرد و خطابی است که کهتران بمهتران یا فرزندان بپدران یا رعایا بشاه و امیران و بیگ ها میکنند. || استقلال. حکومت. داوری. پادشاهی. سلطنت. ( از ناظم الاطباء ). || ( ص نسبی ) منسوب بخداوندگار بودن ، یعنی شاهی و امیری. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید
بزرگی.
پیشنهاد کاربران
یعنی تسلط یعنی صاحب بودن
مثلا صاحب اختیار بودن
مثلا صاحب اختیار بودن
کلمات دیگر: