دلپذیر مورد علاقه واقع شده
خاطرپذیر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خاطرپذیر. [ طِ پ َ ] ( ن مف مرکب ) دلپذیر. مورد علاقه واقع شونده. جلب توجه کننده. دلکش :
لب آراست سرخیل خاقان سریر
بشیرین سخنهای خاطرپذیر.
لب آراست سرخیل خاقان سریر
بشیرین سخنهای خاطرپذیر.
هاتفی ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
دلپذیر.
کلمات دیگر: