کلمه جو
صفحه اصلی

چاره بردار

فرهنگ فارسی

چاره پذیر . علاج پذیر . قابل علاج

لغت نامه دهخدا

چاره بردار. [ رَ / رِ ب َ ] ( نف مرکب ) چاره پذیر. علاج پذیر. قابل علاج. و رجوع به چاره پذیر شود.

فرهنگ عمید

۱. چاره پذیر.
۲. قابل علاج.


کلمات دیگر: