کلمه جو
صفحه اصلی

بادامستان

فرهنگ فارسی

( اسم ) جایی که در آن بادام کارند
دهی از بیرجند

لغت نامه دهخدا

بادامستان . [ م ِ ] (اِخ ) ده کوچکیست از دهستان سبلوئیه ٔ بخش زرند شهرستان کرمان در 30هزارگزی جنوب باختری زرند و 10هزارگزی خاوری راه مالرو زرند به رفسنجان . دارای ده تن سکنه میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


بادامستان. [ م ِ ] ( اِ مرکب ) بادام زار. باغی که در آن بادام کارند. مَلازه. ( منتهی الارب ) ( دهار ). رجوع به بادام زار شود.

بادامستان. [ م ِ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان طارم علیای بخش سیروان شهرستان زنجان واقع در 53هزارگزی باختر سیروان و 18هزارگزی راه مالرو طارم بزنجان. منطقه ای است کوهستانی و سردسیر با 278 تن سکنه. آبش از رودخانه خان چائی و محصولش غلات ، بنشن ، عسل و شغل مردمش زراعت و مکاری و صنایع دستی اهالی قالیچه و گلیم و جاجیم بافی است. راهش مالرو و صعب العبور میباشد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).

بادامستان. [ م ِ ] ( اِخ ) ده کوچکیست از دهستان سبلوئیه بخش زرند شهرستان کرمان در 30هزارگزی جنوب باختری زرند و 10هزارگزی خاوری راه مالرو زرند به رفسنجان. دارای ده تن سکنه میباشد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ).

بادامستان. [ م ِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش دهدزشهرستان اهواز در چهل هزارگزی جنوب دهدز و کنار راه مالرو بادلان به زیتی. منطقه ای است کوهستانی معتدل با76 تن سکنه. مردمش از تیره بختیاری هستند. آبش از چشمه و قنات و محصولش غلات و لبنیات است. شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی زنانش گیوه بافی است. راهش مالرو میباشد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

بادامستان. [ م ِ ] ( اِخ ) ده کوچکیست از دهستان زیرکوه بخش قاین شهرستان بیرجند در 174هزارگزی جنوب قاین. منطقه ای است کوهستانی با آب و هوائی گرم و 12 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

بادامستان. [ م ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان جوزم و دهج بخش شهربابک شهرستان یزد، در 20500گزی شهربابک و 2500گزی راه جوزم بشهربابک. منطقه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل و 158 تن سکنه. آبش از قنات و محصولش غلات ، حبوبات ، پشم ، روغن ، کتیرا، بادام ، کشک و شغل مردمش زراعت وگله داری و صنایع دستی زنانش کرباس و قالیچه بافی و راهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10 ).

بادامستان . [ م ِ ] (اِ مرکب ) بادام زار. باغی که در آن بادام کارند. مَلازه . (منتهی الارب ) (دهار). رجوع به بادام زار شود.


بادامستان . [ م ِ ] (اِخ ) ده کوچکیست از دهستان زیرکوه بخش قاین شهرستان بیرجند در 174هزارگزی جنوب قاین . منطقه ای است کوهستانی با آب و هوائی گرم و 12 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


بادامستان . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش دهدزشهرستان اهواز در چهل هزارگزی جنوب دهدز و کنار راه مالرو بادلان به زیتی . منطقه ای است کوهستانی معتدل با76 تن سکنه . مردمش از تیره ٔ بختیاری هستند. آبش از چشمه و قنات و محصولش غلات و لبنیات است . شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی زنانش گیوه بافی است . راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).


بادامستان . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جوزم و دهج بخش شهربابک شهرستان یزد، در 20500گزی شهربابک و 2500گزی راه جوزم بشهربابک . منطقه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل و 158 تن سکنه . آبش از قنات و محصولش غلات ، حبوبات ، پشم ، روغن ، کتیرا، بادام ، کشک و شغل مردمش زراعت وگله داری و صنایع دستی زنانش کرباس و قالیچه بافی و راهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).


بادامستان . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان طارم علیای بخش سیروان شهرستان زنجان واقع در 53هزارگزی باختر سیروان و 18هزارگزی راه مالرو طارم بزنجان . منطقه ای است کوهستانی و سردسیر با 278 تن سکنه . آبش از رودخانه ٔ خان چائی و محصولش غلات ، بنشن ، عسل و شغل مردمش زراعت و مکاری و صنایع دستی اهالی قالیچه و گلیم و جاجیم بافی است . راهش مالرو و صعب العبور میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).


فرهنگ عمید

زمینی که در آن درخت بادام بسیار باشد، بادام زار.

دانشنامه عمومی

بادامستان ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
بادامستان (اردل)
بادامستان (زنجان)
بادامستان (کهگیلویه)


کلمات دیگر: