( اسم ) جمع خدر
خدور
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خدور. [ خ ُ ] ( ع اِ ) ج ِخِدر. ( از ناظم الاطباء ). جمع خِدر. پرده برای دختران در گوشه خانه و هر آنچه بدیدن نیاید از خانه و مانند آن. ( از آنندراج ). رجوع به خدر شود :
همگان را بناز پرورده
دایه رنج در ستور خدور.
همگان را بناز پرورده
دایه رنج در ستور خدور.
مسعودسعد.
فرهنگ عمید
= خِدر
خِدر#NAME?
کلمات دیگر: