بدندان نرم کننده را گویند
خاینده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خاینده. [ ی َ دَ / دِ ] ( نف ) بدندان نرم کننده را گویند. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
- ژاژ خاینده ؛ یاوه گو. هرزه گو. بی ربط و یاوه حرف زن. آنکه سخنان یاوه و نامربوط میگوید. آنکه یافه گوید. آنکه در کلام مواظبت گفتار خود نکند و هر پرت و نامربوطی که بدهان آید بیرون ریزد.
- ژاژ خاینده ؛ یاوه گو. هرزه گو. بی ربط و یاوه حرف زن. آنکه سخنان یاوه و نامربوط میگوید. آنکه یافه گوید. آنکه در کلام مواظبت گفتار خود نکند و هر پرت و نامربوطی که بدهان آید بیرون ریزد.
فرهنگ عمید
جونده، کسی که چیزی را با دندان نرم می کند.
کلمات دیگر: