( صفت ) ۱- چیزی که تاسه آرد آنچه سبب اضطراب وبیم وگرفتگی گلوشود. ۲- اندوه آور ملال آور .
تاسه گیر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تاسه گیر. [ س َ / س ِ ] ( نف مرکب )آنکه و آنچه تاسه آرد. آنچه بیم و اضطراب و گرفتگی گلو ایجاد کند. رجوع به تاسه گرفتن شود :
وعده ها باشد حقیقی دلپذیر
وعده ها باشد مجازی تاسه گیر.
وعده ها باشد حقیقی دلپذیر
وعده ها باشد مجازی تاسه گیر.
مولوی ( مثنوی چ علاءالدوله ص 5 ).
فرهنگ عمید
۱. تاسه گیرنده.
۲. آنچه سبب اضطراب و اندوه و گرفتگی گلو شود.
۲. آنچه سبب اضطراب و اندوه و گرفتگی گلو شود.
کلمات دیگر: