کلمه جو
صفحه اصلی

تپان

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان باباجانی است که در بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان و در ۵٠ هزار گزی قلعه میر آباد واقع است .

لغت نامه دهخدا

تپان . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان باباجانی است که در بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان و در 50 هزارگزی جنوب خاوری ده شیخ و 2 هزارگزی قلعه میرآباد واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 150 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و توتون و لبنیات است شغل اهالی زراعت و گله داریست راه مالرو دارد و ساکنان آن از طایفه ٔباباجانی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


تپان . [ ت َ ] (نف ) لرزان . مضطرب . بی آرام :
ز نعره تپان گشت بر چرخ هور
بدیگر جهان جنبش افتاد و شور.

اسدی (گرشاسبنامه ٔ).


|| تپاننده . || (اِ) چکشی که بدان کلوخ را خرد میکنند. (ناظم الاطباء). رجوع به فرهنگ شعوری ج ا ورق 286 ب ) شود.

تپان. [ ت َ ] ( نف ) لرزان. مضطرب. بی آرام :
ز نعره تپان گشت بر چرخ هور
بدیگر جهان جنبش افتاد و شور.
اسدی ( گرشاسبنامه ).
|| تپاننده. || ( اِ ) چکشی که بدان کلوخ را خرد میکنند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به فرهنگ شعوری ج ا ورق 286 ب ) شود.

تپان. [ ت َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان باباجانی است که در بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان و در 50 هزارگزی جنوب خاوری ده شیخ و 2 هزارگزی قلعه میرآباد واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 150 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و توتون و لبنیات است شغل اهالی زراعت و گله داریست راه مالرو دارد و ساکنان آن از طایفه ٔباباجانی هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ عمید

= تپاندن
۲. تپاندن (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): زورتپان.

دانشنامه عمومی

تپان، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان ثلاث باباجانی در استان کرمانشاه ایران است.
این روستا با روستاهای نیرژ -زمکان-میرآباد و مله آواره همسایگی دارد
از سمت شمال به کوه بنیگز و از سمت جنوب به کوه هفت کوه ختم می شود
بیشترین درآمد مردم منطقه از کشاورزی و دامداری است که هردوی این موارد به شیوه سنتی درحال اجرا می باشد


کلمات دیگر: